(....
کی گفتمت که خشتِ سرا از طلا مکن؟
گفتم سرای خلق، چو ویرانه ها مکن
کی گفتمت مرو تو به سوی مراد خویش؟
گفتم که له مراد کسی زیر پا مکن
کی گفتمت که دور ز عیش و سرورباش؟
گفتم سرور و عیش کسی را عزا مکن
کی گفتمت که نام خدا بر زبان مبر؟
گفتم جفا به خلق به نا م خدا مکن
....)
آفرین آفرین بسیار به جا بود.
آره آقا محمد حدست درست بود
انشالله که ختم به خیر بشه...
بی خبرمون نذار...
آخی ی ی...چه قشنگ بود...
سلام
این وبتون هم لینک شد!
علیک سلام
ممنون
سلام دوست عزیز وب سایت خوبی داری
موفق باشید
خوشحال می شم به منم سری بزنید
راستی با تبادل لینک موافقید؟
اگر موافقید منو با اسم
" بست تو فان "
لینک کنید خبرم کنید تا منم شما رو با نام دلخواهتون لینک کنم
گفتم:خدایا از همه دلگیرم ،
گفت:حتی از من؟
گفتم:خدایا دلم را ربودند!
گفت:پیش از من؟
گفتم:خدایا چقدر دوری!
......گفت:تو یا من؟
گفتم:خدایا تنهاترینم!
گفت:پس من؟؟
گفتم:خدایا کمک خواستم!
گفت:از غیر من؟
گفتم:خدایا دوستت دارم!
گفت:بیش از من؟
گفتم:خدایا انقدر نگو من!!
گفت:من توام،تو من
این تیکه ش از همه قشنگ تر بود : گفتم جفا به خلق به نا م خدا مکن...............
و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسیددیگر نه قطاری بود و نه مسافری .
...
ولی سوزنبان پیر مثل همیشه نا امید نشد و منتظر ماند
منتظر آن کسی که مطمئن بود می آید...
و زمزمه میکرد: (( او خواهد آمد، او خواهد آمد... ))
سلام ..
گفتم جفا به خلق بنام خدا مکن ..
چه صبری داره خدا ..
سلام...
دقیقاً...
و چه رویی داریم ما آدما که از این همه صبر خدا سواستفاده می کنیم....
سلام پیوند روزانه امو دیدی؟ تو هم صداقتی! ببین
سلام
بله.... به وبلاگتون سر زدم و دیدم.
.
.
.
.
دیدم وبلاگم بوی گلاب گرفته، حدس زدم که شما اومدید و کامنت گذاشتید.
حدسم درست بود...