به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

ولادت امام علی، گواهینامه...

اول اینکه سالروز ولادت جانشین به حق پیامبر اکرم(ص)، امیرالمومنین حضرت علی ابن ابیطالب حیدر کرار (علیه السلام ) را به تمامی دوستداران و محبان این امام همام تبریک میگم.


دوم روز مرد را هم به همه آقایون وهمچنین  به خودم تبریک میگم و امیدوارم که بتونیم مثل علی مرد باشیم( البته در برخی مواقع بعیده...!!!)


و بالاخره در امتحان گواهینامه رانندگی قبول شدم.البته دفعه قبل که قبول نشدم بخاطر کل کل با سرهنگ بوداااااا وگرنه دست و فرمونم عالیه، تعریف از خودم نمیکنم ولی از شما چه پنهون مایکل شوماخر(قهرمان اسبق فرمول یک) شاگردم بوده...... بببببببببلهههههههه.....


من فکر میکردم فقط واسه ازدواج میرند آزمایش خون.ولی امروز متوجه شدم واسه گواهینامه هم آزمایش خون واجب شده...!!!


جالب اینجاست که امروز یه فیش 500 تومنی به عنوان عوارض شهرداری(!!!!)، یه فیش 6000 تومنی به عنوان افزایش هزینه آموزش(!!!!!!!!!)، یه فیش 4500 تومنی به عنوان هدیه قبولی به آموزشگاه(!!!!!!!!!!)، یه فیش 2800 تومنی به عنوان کمک به مردم بولیوی(!!!!!!!!!!!!) و یه فیش 4000 تومنی برای آزمایش خون ریختم به حساب تا مراحل آخر تکمیل پرونده گواهینامه را هم پشت سر گذاشته باشم....


البته من شاکی نیستم که این پول ها را ریختم به حساب، یه موقع مسئولین محترم تر از جان تصور نکنند که من ناراضیم. از شیر مادرشون حلالتر(!!!!!!!!!!!!!!!).نوش جونشون(!!!!!!!!!!!!!!)...........


و باید یه تشکر ویژه هم بکنم از آقا سعید که اطلاع دادند اسفندیار خان پیدا شده.بله... ایشون در رکاب محمودخان احمدی نژاد تشریف بردند ارمنستان.خلاصه اسی جون هم گاهی وقتا خسته میشه و میره یه آب و هوایی عوض کنه.



پاورقی نامه:

گیرم که خلق را به طریقی فریفتی

با دست انتقام طبیعت چه میکنی؟؟؟

قرارداد، اسی جون، نماینده ابلیس

خودمونی:

بعد از 6 سال خدمت و فعالیت درسازمان(.........) بهم گفتند که باهات قرارداد سه ساله میبندیم. واسه این قرار داد سه ساله هم باید از موی سرت تا نوک پنجه پات آزمایش بگیریم و مصاحبه بشی، شاید تائید بشی واسه قرارداد.اگه دلمون خواست بعد از سه سال استخدام دائم میشی اگه هم دلمون نخواست برو پی کارت بزار باد بیاد...!!!

شما جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟

سیاسی:

تا همین چند روز پیش همه مطبوعات و رسانه ها و دولتمردان و سیاسیون و این آقا مجید کفتربازه و مرتضی(شاگرد اوستاحسین باتری ساز) و ایضاً خودم گیر داده بودیم به این اسفندیار خان رحیم مشایی که چرا اینا گفت و چرا اونا گفت.چرا فلان پول را فلان جا خرج کرد و چرا فلانی را اخراج کرد و چرا دانشگاه تاسیس کرد و......

اینقدر گفتیم که رهبر انقلاب هم وارد صحنه شدند و تذکراتی نامحسوس به محمودخان(احمدی نژاد) دادند...

حالا مدتی هست که خبری از اسفندیارجون نیست.به قول معروف از طرف حاشیه سازی اسفندیارجون همه چی آرومه...

ولی جالب اینجاست دیروز و امروز توی تمامی مطبوعات و سایتها زدند مشایی کجاست؟؟!!! چرا پیداش نیست؟؟!!!

ما هم واسه اینکه کم نیاورده باشیم و از قافله مردم همیشه شاکی عفب نمونده باشیم گفتیم تو وبلاگ بزنیم هرکسی خبری از اسفندیارجون عزیزمون واسمون آورد مشتلق خوبی از ما میگیره.البته زنده یا مرده فرقی نداره...!!!!


پاورقی نامه:

به نمایندگی از ابلیس ، من سجده میکنم...

آیا انسانی سراغ داری؟

 

بابافرشید

امروز یکی از دوستای قدیمیم را دیدم.


یادش بخیر هر روز باهم میرفتیم باشگاه.تمام طول روز را با هم میگذروندیم.امکان نداشت 5 دقیقه کنارش بشینی و از خنده غش نکنی.تمام کارهاش کمدی بود.تمام حرفاش جوک و طنز بود.کارمون از صبح تا غروب خندیدن بود.


چه زود گذشت.امروز بعد از 3 سال دیدمش.وقتی باهم دست دادیم دیدم هنوز هم دستاش مثل قدیم قوی و پر انرژیه.کسی نبود که بتونه مچ فرشید را بخوابونه یا بتونه کمرش را بزنه زمین.ولی...


ولی امروز که تو چشماش نگاه کردم یه فرشید جدید دیدم.فرشید بزرگ شده.دیگه اون حالتهای قدیم تو صورت و لحن حرف زدنش نبود.با یه صدای مردونه خیلی کلفت گفت:چه خبر محمدجان... اینطرفا...


آدم بزرگ که میشه خیلی چیزها را به دست میاره ولی خیلی چیزهایی را هم از دست میده.آدمی همیشه تو اوج خوشی و خنده هم که باشه وقتی به یاد خاطرات قدیمش می افته میگه کاشکی اون روزا تموم نمیشد و یا کاشکی به قدیم برمیگشتیم...


کوچیک که بودیم فرشید خیلی سر به هوا بود ولی الان شنیدم که کاسب شده.یه فروشگاه لوازم یدکی خودرو داره و انگار چندسال پیش هم ازدواج کرده.


دیگه باید بابا شده باشه.چه با مزه: بابافرشید....

 

مریم مقدس، مریم مجدلیه


به شما پیشنهاد میکنم مطلب زیر را نخونید...!!!!

وقتی ذهن و روحی بیماره، نوشته هاش هم بیماره.شاید واگیر داشته باشه.

.

.

.

.

بهانه های زیادی وجود داره که آدم دلتنگ بشه.دوری، فقر، غربت، تنهایی.... که هر کدومش خیلی سخته.


ولی گاهی وقتا آدم دلش واسه خودش تنگ میشه. شاید بخاطر اینه که مجبوریم از بعضی رفتارها تبعیت کنیم و یه جورایی تقلید. مثل این که آدم مجبور باشه در مسیر جریان آب شنا کنه.شاید همین همسویی با جریان رودخونه زندگیه که روح آدم را بیمار میکنه...


آدم وقتی کودکی و نوجوانی را پشت سر میزاره نگاهش عوض میشه.نسبت به همه چیز نگاهش و برداشتش عوض میشه.حتی نگاهش نسبت به خودش...


مدتی هست که به خودم فکر میکنم.به گذشته، به حال، به آینده، به روحم...


به یک نتیجه بزرگ رسیدم:


روح من یک مریم مقدس بود. با گذشت سالها اکنون از آن مریم مقدس فقط مریم مانده، اما نه مقدس بلکه مریم مجدلیه.انگار او را در شام آخر دیده اند...

دیروز روحم مریم مقدس بود، امروز مریم مجدلیه، فردا...!!!!

ولادت حضرت زهرا(س)

تاریخ هرگز از یاد نخواهد برد آن بامداد رؤیایی،‌آن پگاه شگرف که تو در وجود آمدی، گاه شکفتن تو، لبخند رضایت بر لبان خدا جاری بود، فرشتگان هل هله کنان شعر سرور می سرودند، عالم غرق در اشتیاق بود، محمد(ص) اما در پوست خود نمی گنجید، کودکان شادمانه این و آن سو می پریدند. زنان، بر مادر تو، خدیجه، رشک می بردند.

و اینک...

تو آن ماه تمامی که روزی از مشرق سرزمین وحی درخشیدن گرفتی و امروز عالمیان همچنان سرگشته و سرمست از حضور شکوهمند تو...


میلاد با سعادت بانوی دوعالم، حضرت فاطمه الزهرا (س) و روز مادر را تبریک میگویم