به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

من انار را دوست دارم...



یک پیشنهاد:

‌‌‌(... ما که پول واسه جهانگردی نداریم.بخاطر همین شما را به وبلاگ جهانگرد که دستنوشته های دوست عزیزم محمد شورمستی است دعوت میکنم ...)

 ************************************************

از پیر پرسیدم علت بوی انار خوابهایم چیست:


نگاهی پر معنا به دستانم انداخت و گفت:

دیشب غریبه ای به باغ رویاهای شهر وارد شده.تو دیشب انار دزدیدی؟


ای کاش به پیر دروغ نگفته بودم. دروغ گفتم و امروز تاوانش را پس میدهم.


وقتی که اینجا بودی تمام لحظاتم رنگی بود.


با اینکه با من نبودی ولی تصور بودنت اتاق کوچکم را رنگی کرده بود.

ولی اکنون خوابهایم نیز سیاه و سفید است.


حتی طعم انار را نیز فراموش کرده ام...

 

پاورقی نامه:

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند

معنی کور شدن را گره ها میفهمند

سخت بالا بروی ساده بیایی پایین

قصه تلخ مرا سرسره ها میفهمند

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن

چشمها بیشتر از حنجره ها میفهند 

نظرات 9 + ارسال نظر
احسان شنبه 14 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ق.ظ http://ehsanhp.blogsky.com

شعر بسیار زیبایی بود ممد جان!

مرسی...
قابل شما را نداشت...

جهانگرد یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:43 ب.ظ http://kolbe-akx.mihanblog.com

بالاخره دستمون به نت رسید و قسمت شد دوباره بیایم به تارنمای اخوی عزیزمون
برین حال کنید دوتا اخوی هر دو اسممون محمد هست
محمد جان دلم برات تنگ شده به اندازه قطره های بارونی که هر شب از اداره میای خونه رو سرت میباره
دوست دارم به اندازه کهکشان راه شیری
یا علی

سلام داداشم
نبودی نگرانت شدیم.
به قول این دوستمون( مهدی ابراهیمی) همه غصه هات را پرپر کنم...

زهرا یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 ب.ظ

زیبا مینویسی. خدا یارت

لطف دارید.شما زیبا میبینید وگرنه قلم ما که آشفته بازاریه واسه خودش
در پناه حق

مهدی ابراهیمی یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام داداشم
ما آدم ها خیلی وقته که طعم انار را فراموش کردیم.اصلاً طعم محبت را هم فراموش کردیم.
الهی که همه غصه هات را پرپر کنم

سسسسسسلام آقا مهدی
شما دیگه چرا طعم محبت را فراموش کردی؟؟؟

کتایون یکشنبه 15 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ب.ظ

سلام
خیلی وقت بود که به وبلاگت سر نزده بودم...
مثل همیشه خیییییلییییی محشر مینویسی.

خیلی از اسمی که واسه این نوشته انتخاب کردی خوشم اومد.عالی بود....

سلام
قدمتون روی چشم
.
.
.
.
انار دل ما حکایت از جدایی ها و نداری هاست.
فقط رویاهایمان اناری بود که آنهم دیگر نیست...

گیس گلابتون پنج‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ق.ظ http://kaskiat.blogsky.com

انار...دلم یه باغ انار خواست یهو!

الهی خدا بهت یه باغ پر انار شیرین بده...
ما هم بیایم بیشینیم یه شکم سیر انار شیرین بخوریم...

زری جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.teshk59.blogfa.com

من اناری را می کنم دانه،به دل می گویم :خوب بود این مردم دانه های دلشان پیدا بود...
دلمون تازه شد مرسی..

زری بازم کامنت گذاشت آی بری باخ، بری باخ!
زری دلش تازه شده آی بری باخ، بری باخ!

سحر شنبه 21 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ب.ظ http://acnc.mihanblog.com/

چه قشنگ ...
وقتی نیستی همه چی سیاه وسفیده ..حتی خوابها ..!
این پاورقی که محشر بود ...ای ولا ..
باز خوبه دوست جهانگرد دارین ..
سلام.

سلام
چیکار کنیم دیگه.....
همسایه های خوبی مثل شما داریم طبع هنری شما رو ما هم اثر میذاره

دختر اناری جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:00 ب.ظ http://ashke-anaar.blogfa.com

درود و دو صد بدرود
عکس سرچ میکردم به وب شما برخوردم !!!
توضیح داره
اما توضیحش نیاز نیست
مخلص کلوم اینکه خوشم اومد دیگه
عنوان این پست هم بیشتر مجذوبم کرد;)
میخونمتون

سلام
قدمتون روی چشم
باز هم به ما سر بزنید....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد