خودمونیه:
به همین سادگی این ترم تموم شد و امتحاناتش داره میاد.مثلاً الان توی فرجه مطالعه هستیم.ولی خودم هم نمیدونم اینجا چیکارمیکنم.به جای درس خوندن اومدم وبلاگ آپ میکنم.کلاً خسته نباشم...
همه ما یه کودک درون داریم.این هم تصویر کودک درون منه که به جای درس خوندن داره با اووووووووووج بیخیالی استراحت میکنه.
پاورقی نامه:
وقتی حمیداستیلی سرمربی پرسپولیس بود همه علی دایی را تشویق میکردند.حالاکه مصطفی دنیزلی سرمربی شده همه باز علی دایی را تشویق میکنند.جالب اینجاست وقتی علی دایی سرمربی پرسپولیس بود همه بهش فحش ناموسی میدادند....!!!!
واقعاً مردم ما نمیخواند واقعیت را درک کنند.چشماشون را بسته اند.از دیشب تصمیم گرفتم واقعیت را درک کنم و واقعیت را بپذیرم که یه اتفاق جالب و تاثیرگذار واسم افتاد.
پاورقی نامه:
اضافه شده:
باخبرشدم پدرهمسر جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی فوت کرده.
بهشون تسلیت میگم و امیدوارم غم آخرشون باشه.
(اولین باره که دارم صبح به این زودی مطلب می نویسم.حس خاصی داره.پیشنهاد میکنم شما هم تجربه کنید...)
دوهفته ای بود که سرما خورده بودم.سرم که داشت منفجر میشد، گلوم وحشتناک درد میکرد، گوشهام خیلی سنگین شده بود، دماغم که کلاً کیپ بود، (روم به دیوار، ببخشید) اسهال در حد تیم ملی برزیل(!!!!!)، آب ریزش بینی و آب ریزش چشم عینهو شیرفلکه آب شهرداری....
خلاصه حسابی گیرپاج کرده بودم.باهزار زجر رفتم پیش پزشک تامین اجتماعی.بعد از یک ربع معاینه و دیدن تمامی نواحی مربوط و نامربوط بدنم، یه نسخه واسم نوشته از این قرار:
قرص سرماخوردگی 10 عدد(!!!!!!)
استامینوفن معمولی 10عدد(!!!!!!!)
آموکسی سیلین 10عدد(!!!!!)
بعد بهم میگه روزی 4تا بخور!!!!!!
میگم خانم دکتر، من دارم میمیرم.با یه ورق استامینوفن که خوب نمیشم.اینا همش واسه دو روز کافیه.اگه خوب نشدم چیکار کنم.لطفاً تعداد قرص ها را بیشتر بنویسید.
میگه واسه من دستور اومده به بیمار بیشتر روحیه بدیم و قرص کم بنویسیم!!!!!!!
اون موقع فهمیدم چرا اینقدر معاینه م کرد.قصدش روحیه دادن بوده.....!!!!!!
پاورقی نامه:
همه ی عشق منی تو، غم دنیا که غمی نیست
من ازت خاطره دارم، خاطره درد کمی نیست
روبروی من عزیزم روزگار روشنی نیست
همش از حال تو میگم، حال من که گفتنی نیست
من یه عمره با خیالت لحظه لحظه در نبردم
با تو زنده بودم اما، با تو زندگی نکردم