به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

سلطان عشق و ادب عباس....


به خدا نمی دونم چی بنویسم

زمان نوشتن برای ابوالفضل العباس (ع) که میرسه قلم می ایسته....

هر چی می خوام بنویسم فقط یه مطلب روی کاغذ میاد:

سلطان عشق و ادب ؛ عباس



به احترام سلطان عشق و ادب عاشقانه می گریم....

به احترام سلطان عشق و ادب لباس سیاه می پوشم....

به احترام سلطان عشق و ادب شادی را بر خودم حرام می کنم....

شاید مهدی زهرا(ع) به حرمت قطره قطره خون سرور و سالار شهیدان حسین(ع) و به احترام ماه منیر بنی هاشم ابوالفضل العباس(ع) ؛ لحظه ای از من سرتا به پا خطا خوشنود شود....


یا مهدی آل محمد(عج)؛ بپذیر تسلیت و تهنیت ما را ........


پاورقی نامه:

شب آییـــــنه داران را سپیـــــده

حسیـــــــن بن علی را نور دیده

تمام عمر را یا ایــــهـاالنــــــــــاس

تپش های دلم می گوید عباس


عیدانه ؛ همکارم ؛ همکلاسیم ؛ مخاطب خاص...


به کوری چشم خییییییییلیییییییی ها امروز روز عید ما شیعیانه.

عید غدیر خم به همه عاشقان امامت و ولایت مبارک.

به کوری چشم خیییییلییییی ها......

خودمونیه نامبر وان:

متاسفانه مجبورم بعضی از این همکارام را تحمل کنم.

خیلی هم ادعاش میشه.یکی نیست بهش بگه آخه دوغ قبول... شیرکاکائو قبول... آبمیوه پاکتی قبول... اصلاً نوشابه هم قبول... آبمعدنی را دیگه واسه چی تکون میدی؟؟؟؟

قابل توجه همون همکار عزیزم(!!!!!) که دوباره آب معدنی منو از تو یخچال اداره پیچوند

خواستم بگم چون این کار را چندبار تکرار کرده بودی؛ توی این آخری (......) کرده بودم....


خودمونیه نامبر دو:

دوتا از همکلاسیام داشتند با هم صحبت میکردند:

اولی: مهندسی نرم افزار استادش کیه؟

دومی: استاد ولایی.....

اولی: استادش چطوره؟خوبه؟

دومی:نه بابا... حضور و غیاب میکنه..

من:


خودمونیه نامبر تری:

دستانم خالیست...

خالی از ثروت....

ولی قلبی دارم پر ز مهر؛ حسی دارم پاک؛ چشمانم منتظر...

ای کاش مهر قلب ها ثروت بود نه ثروت سازنده مهر قلب....

ای کاش....


پاورقی نامه:

تنها سکـــــــوت کن و نگو فرصتم کم است

وقتی که میروی همه جا رنگ مــاتم است

حــــــــوا نبوده ای که بدانـــــی بهشت هم

بی اعتبـــــــــــار بودن آدم جهنــــــم است

سهم من از پریدن تو یک غــــزل سکــــوت

سهم من از عبور تو یک آسمان غم است

یادم نداده بود کسی؛ خب من! که عشق

با التهـــــاب و حادثــــه و درد تـــــوام است

باشد... گنـــــاه هرچه تو کردی به پای من

این قصه مکــــــــــــــرر حـــــــوا و آدم است

تنهــــــا مرا به یاد بیـــــاور شبــــــی که باز

در آسمــان چشم تو باران نـــم نـــم است