غافلگیریه:
چند روزی به خاطر آموزش توی پادگان شهیدکریمی بیشه کلا مازندران ، نمیتونستم به وبلاگ سر بزنم.وقتی که از آموزش اومدم دوتا پیغام توی صندوق مدیریت دیدم که حسابی غافلگیرم کرد.یکی از دوستام که اهل رامسره و حدود 4 سالی میشه باهم ( مثلاً ) قهریم وبلاگم را پیدا کرده و واسم پیام گذاشته.از همینجا بهش سلام میکنم و روی ماهش را می بوسم.خیییییییلی گلی...
دردسریه:
از دیروز بابام ماموریت نیست و خونه ست.ببینید چه اتفاقاتی واسه من که نیوفتاد:
شماره اول - رفتم توی آشپزخونه ترشی بیارم.هر کاری کردم در شیشه ترشی را نتونستم باز کنم.
بابام میگه دم ورزشکارا پارالمپیکیمون گرم....!!!!!
من:
بابام:
شماره دویم - دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم و خوابم برد.نصف شبی احساس کردم نفسم بالا نمیاد و دارم خفه میشم.جد و آبادم اومد جلوی چشمم.افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن.قشنگ اینقدر سرفه کردم که بنفش شدم.یواش یواش که راه نفسم باز شد یه نگا بالا سرم کردم دیدم بابام بالاسرم وایساده داره هرهرهر میخنده....!!!!!
همینجوری مات و خواب زده پرسیدم چیه؟؟؟ چی شده؟؟؟؟
با خنده و خیلی ریلکس گفت:هیچی ، رفتم برم دستشویی ندیدمت ، پام رفت رو گردنت.... بخواب بخواب....!!!!!
پاورقی نامه:
یادت نــــرود که یاد تــــــــو در یاد است
آبــــــادی دل بـــــــرای تو آبـــــــاد است
از یاد نبـــــــر دل حقیـــــــرم ای دوست
در این دل من همیشه یادت یاد است
.
.
.
یک گوشه نشسته ام پر از تشویشم
نقاشی چشـــــــمان تو هم در پیشم
زیباتـــــــــر از آنـــــی که تصـــــور بکنم
من جز تــــو به هیچکس نمی اندیشم
دم بابات گرم
خیلی باحاله
البته کمی هم جدی!!!!
شعر که دیگه نگو
سلام داداشم



چشماتون باحال میبینه که پرپر شدن من را نمیبینید....
داشتم میمردم میگی بابام باحاله؟؟؟؟؟
فداتون بشم...
سلام
اینبارنظر نمیدم درباره مطلب میخوام یه چیز بگم به یاد قدیما بلکه بعد از خوندن یه لبخند بزنی
رفتم تو سایت ورزش 3 دیدم یه مسابقه دارن برگزار میکنند که در اون سریع ترین کسی که میتونه پیامک بده مشخص بشه بی اختیار به یاد یک نفر افتادم با گوشی 1100
کسی نبود جز فرشاد
خداوند در همه چیز توانا و قادر....


من مونده ام خدا با اون قدرت عظیمش چی شد به فرشاد عقل درست و حسابی نداد....
سلام دوست عزیز
عجب بابایی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خیلی نوشته هاتون جالب وخنده دار بودن
راستی پاورقی نامه تون قشنگ بود
سلام
تازه کجاش را دیدی.... عجایب خلقتیه این بابای من....
چشماتون قشنگ میبینه.....ممنون
خوبی؟
چقدر خوب که دوباره به دوستت وصل شدی
من هم چند بار این تجربه رو داشتم..
خیلی به آدم مزه میده
خواستم بنویسم "دم بابات گرم"!! دیدم واقعا دل آدم به خاطر جوابی که به کامنت اول دادی میسوزه!:دی
برای همین من هم باهات همدردی میکنم:
آخی!خدا بد نده! گردنت که درد نگرفت خدایی نکرده؟
ولی خداوکیلی بابای بانمکی داری ها
شعرت خیلی زیباست داداش
سلام



مرسی.... شما خوب باشی منم خوبم
البته هنوز وصل نشدم.... فردا میخوام واسش زنگ بزنم.....
گردن ما کلفت تر از این حرفاست که با این لگدها بشکنه.زمونه پوست کلفت و گردن کلفتمون کرده....
قابل شما را نداره.(شعر)
این شماره دومیت خیلی




خدمت خوش میگذره ایشالا؟
من همیشه مشتری پاورقی هاتم ...
خدمت؟؟؟؟!!!!!
نه بابا... از من دیگه گذشته برم خدمت...... اینجور آموزش ها را هر چندوقت یکبار باید بریم دیگه.....
منم این پاورقی ها را واسه مشتری های خوبی مثل خودت نگه میدارم تا بیای.....
سلام
بر میگردم محمد جان
فعلا فقط تیک حاضری رو بزن
سسسسسلام
اشه زدم....
تا ناظم نیومده برگرد.....
در مورد غافیگیریه نمی تونم چیزی بگم... پس سکوت

در مورد این دردسر شما اولش یاد این جکه افتادم
اگه خدا یاری کنه هواپیمای تیم ملی یه سقوط ریزی بره بلکم بازیکنای تیم ملی معلول بشن بعد لااقل پارا المپیک بعدی واسمون افتخار آفرینی کنن!
شماره دو رو هم که هیچی دیگه خدا بهت رحم نمود
همین
پاورقی:یک گوشه نشسته ام پر از تشویشم
نقاشی چشـــــــمان تو هم در پیشم
سکوت علامت رضایت است ( این حرف که زدم چه ربطی داشت؟؟؟؟!!!!!)


هیچچچچچچچچچچکی منا دوست نداره.....
دست خدا درد نکنه.....
قابل شما را نداره.....
مگه چقد پاش رو گردنت بود که نفست بند اومد بنفش شدی ؟
داشتم ریق رحمت را سر میکشیدم.
عزرائیل تا 15 قدمیم اومد ولی بابام را دید فرار کرد.
شانس آوردم.
سلام دوست خوب....خدا پدرتون رو برا خانواده نگه داره....پدرومادر گوهرارزشمندی هستند که خداعطایمان فرموده.
سپاس بررگوار .
سلام
مرسی.... انشالله سلامت باشید.....
گریه هم کردی ؟
مرد مگه گریه میکنه؟
سلام





یه ابهامی برام پیش اومد !!
فرمودین دوتا پیغام دیدین که غافلگیرتون کرد !
حالا واسم سواله هردو پیام از طرف دوست رامسریتون بوده یا نه اون یکی از طرف یکی دیگه بوده و شما نمیخواید ما دوستان رو در جریان بذارید !!!
کدوم حدسم درسته ؟!
قربون هرچی بابای با مرام و با مزه اس !
که حتی نصفه شبم دست از مزاح نمیکشن و تا سر حد خفه کردن گل پسرشون پیش میرن
وبلاگه تازه تاسیسمو کمی تحول دادم و هم اکنون نیازمند نظرات و پیشنهادات شما هستم !
سلام



هر دوتا پیغام از طرف یکنفر بود....
باهاش هم تماس گرفتم....
یعنی اگه بابام من را خفه کرده بود و ناکام از دنیا میرفتم ؛ بابام ته مرام معرفت میشد؟؟؟
تحولات جدید عالی بود.....
مبارکااااا باشه ایشاللللله.........
من از بعضی وقایع اتفاقیه" شما کلی میخندم اقای اقیی
طنز پرداز خوبی هستی. دقیق و نکته سنجی
خوشحالم که میتونم خوشحالتون کنم
خدا را شکر....
چه عجب بعد از بیست روز آپ کردی ممد جون! بدجوری تار عنکوبت بسته بود اینجا!!!
حسابی گرفتار مشکلاتیم....
شما ببخشید داداشم
سلام دوست عزیز
آپم
راستی قضیه ی اون یکی وبلاگتون چیه؟!
سلام
اومدم و کامنت هم گذاشتم
.
.
کدومشون؟؟؟؟
سلام خدا قوت داداشی
سلام
ممنون....سلامت باشی آبجی
سلام جناب
پاییزتون مبارکا باشه
به ما سر نمیزنید دیگه ...
من برم رگمو بزنم و برگردم !
سلام
ممممممنونم
بعد از مراسم رگ زنون که تشریف آوردید یه چای قندپهلو هم واسه ما بیارید .... مردیم از بیکاری
سلام
مگه چند تا وبلاگ دارین؟!
چندتا داشته باشم خوبه؟؟؟؟
همراه جدید واسه وبتون میپذیرید
وبتون خیلی جالب بود
یه آدم افسرده رو با مطالبتون خندوندین
خوشحال میشم لینکم کنید
با نام کافه ترانه
به وبم سر بزنید بیشتر خوشحال میشم
راستی یادم رفت بگم پدر جالبی دارید!
نیستی؟؟؟
به مناسبت بزرگداشت حافظ به روزم...
خوشحال میشم بیایی
هستم....
آفلاین میام و میریم کسی را بیدار نکنیم(به قول بروبچززززززززز)
دارم میام....