به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

به تارنمای محمد آقایی خوش آمدید

وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى

آخرین مطلب سال 90

سیاسیه:

یعنی هیچ کسی مثل این احمدی نژاد نمیتونست توی روز روشن بیاد وسط مجلس ، شلوارش را بکشه پایین ، برینه به مجلس و مردم و سوال و قانون و هرچی سیاست مدار و دشمن و ......

واقعاً من مونده ام یه آدم چقدررررررررررررر میتونه حاضر جواب باشه...

محمودجون ... روتا برم......


خودمونیه:

بیاید یه جور دیگه نگاه کنیم

یک سال دیگه هم گذشت.

یک سال یعنی 12 ماه

یک سال یعنی بیش از 52 هفته

یک سال یعنی 365 روز

توی این مدت چیکار کردیم که بتونیم با افتخار بگیم انسان خوبی بودیم؟؟؟

میگند ملاک انسان های این عصر با هر دین و مذهبی ، نوع انتظارشون برای منجی بشریته.

وقتی فکر میکنم و میبینم نه تنها کاری واسه ظهورش نکرده ام ، بلکه اینقدر گناه کرده ام که باعث شده ام یک سال دیگه اومدنش عقب بیوفته.

به قول استادمون: توی این دنیای هفت میلیاردی هنوز 313 نفر انسان واقعی پیدا نشده که اون بیاد...

.....................!!!!

خداوندا تو را قسم به مظلومیت مهدی، سال جدید ، چشم ما را به جمال منجی عالم بشریت مهدی قائم آل محمد(عج) منور بگردان....

به احترام ظهورش صلوات


پاورقی نامه:

بازهم جـــمــعه گذشت وخبرازیارنشد
به کـجـا شـکــوه برم موعد دیدار نشد
درفــراق رخ مـاهــش بـنـشستم لیکـن
مــرهــمی بـردل شیـدائی تب دار نشد
صـبـرتـاکی چه زمان ای بفدای قدمت
ظـلـم تـا کی بـه بـشر مطلع دلدار نشد
نـدبـه خـواندند تراجمعه بجمعه عشـاق
لــیــک تجــویـز دوای دل بیمــار نشد
شایداشکال زچشم ودل عشـاق تواست
که دعــای فــرجت هـیـچ ثـمربار نشد
به کـجـا جویمت ای منتقم خون حسین
که پی ات آمــدم و بـخـت مددکار نشد
کـربـلا هم به نـجـف یابه بقیعت گشتم
دیــدنــت روزی این دیده خونبار نشد
وقت طوف حرم دوست صدایت کردم
پـاسـخی از طـرف آن گـل گلزار نشد
عـرفـه درعـرفـات وعـیدقربان به منا
بـودی ودیـده تـر ازتـو خـبــردار نشد
دل سـرداب خـراب و حرم جد و ابت
ناله ات کردم وصـوت تـوشـنـیـدارنشد
حـرم پـاک ائـمه به بقیع گشت خراب
بـرق شـمـشـیردوسراز تو پدیدار نشد
چـقـدر شـیـعـه فـدای حفظ آئین گردید
"مــهــدیـا"شال عزای تو نمودار نشد
پـهـلـوی مادرومیخ دراگرداشت زبان
گـلـه مـیکرد که قاتل به سر دار نشد
ای فـــدای تـوهمه زندگی وکاروکـسم
نظری کــن کــه مرایاردگـر یار نشد

عجایب کودکی دیدم در این شهر....!!!!!


خودمونیه:

(این مطلب یه ذره غیراخلاقیه)

میخواستم برم مسجد جامع.گفتم اول برم توالت بعد دوباره وضو بگیرم و برم نماز جماعت.

به میمنت و مبارکی همه توالت ها خراب و افتضاح بود الی یکیش.

همون یکی هم قبل از من یه بنده خدایی رفته بود داخلش.من هم منتظر موندم تا بیاد بیرون.

آخ آخ آخ... الهی چشمتون روز بد نبینه...  صداهایی شنیدم که هر زنه حامله ای میشنید همونجا بچه ش را مینداخت.انگار که جنگ جهانی سوم شروع شده باشه.

من یه چیزی میگم... شما یه چیزی میشنوی.... صدای انفجار میومد نه یکی ، نه دو تا ، همینطور پشت سر هم.....

بعدازچند دقیقه دیدم داره صدای در میاد.وقتی در باز شد چیری که دیدم باعث نیم ساعت هنگ شدن مغزم شد.یه پسر بچه 6 الی 7 ساله کوچولو مچولو اومد بیرون....!!!!!

من هنوز مونده ام اون همه بـ........ کجای معده اون جا شده بود؟؟؟؟؟؟!!!!!!


انتخاباتیه:

پیروزی آقای مهندس محسن صرامی ( پسرخاله پدرم) در انتخابات مجلس شورای اسلامی را تبریک میگم.

خدا را شکر نمردیم و دیدیم برای اولین بار یکنفر بدون چاپلوسی و پاچه خواری بتونه وارد مجلس بشه.

انشالله که همیشه موفق باشه.بگو انشالله...



پاورقی نامه:

تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرآیندش را
قلب ِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در اخرعمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را

بشتابید و بکشفونید شخصیت درونتون را...!!!

اینترنتیه:

اول هرماه موقع پرداخت هزینه ماهانه اینترنتمه.این ماه چون وضعیت اقتصادیم خرابه و شپش توی جیبهام پلی استیشن بازی میکنه به جای 256 نامحدود ، سرعت 64 نامحدود گرفتم.

خداوند یا به من صبر بده یا به وزیر محترم ارتباطات مرگ بده.

که مطمئنم دومی ارجحیت داره به اولی


خودمونیه:

4ساله که ما مستاجر این عموسیبیلو(مدیرسابقم) هستیم.

بعد این 4سال متوجه شدیم که از گاز ما استفاده میکرده.بابام رفته بهش گفته که باید قبض را شریکی پرداخت کنیم.

میگه بخاطر اینکه بهتون خونه اجاره دادم حق دارم از گازتون استفاده کنم...!!!!!!!!!

عاجزانه خوااااااااااهشمندم یکنفر پیدا بشه جواب این عموسیبیلو را واسه من ترجمه کنه!!!!!!!!!


شخصیت بکشفونیه:

توی ادامه مطلب یه تصویر گذاشتم.


1- احساس میکنید شخصیت درون من کدوم یکی باشه.


2- به نظرتون شخصیت درون خودتون کدوم یکیه.


پاورقی نامه:

دیدی که بهار بی تو سرد است
پاییز تر از خزان زرد است

آن شب دل من شکسته تر شد
دیگر همه چیز رنگ درد است


دیگر همه جا سکوت دلگیر
دست و دل من اسیر زنجیر

ای روح پر از ترانه من
خاموش ترین بهانه را گیر


دیگر نروم به سوی مستی
حظی نبرم ز می پرستی

ای آن که نداری خبر از من
سرچشمه ی هر غمم تو هستی

ادامه مطلب ...

الهی بمیری آقاهه.......

خودمونیه نامبر یک:

قبض گاز 183 هزارتومان – قبض آب 85 هزار تومان – قبض برق 40 هزار تومان

امروز که از خواب پاشدم با اینها روبرو شدم.شما جای من بودید با کله نمیرفتید توی دیوار؟؟؟؟

هنوزسرم درد میکنه.....


خودمونیه نامبر دو:

داشتم انتخاب واحد میکردم یه نکته ای ذهنم مشغول کرد.70 درصد دانشجویان دانشگاه ما خانم ها هستند.

چهار پنج نفرشون یه گوشه ایستاده بودند.ازشون میپرسم: شما واسه چی درس میخونید

با یه قیافه کاملاً جدی میگند: واسه اینکه ازدواج کنیم!!!!!!

آآآآآآآآآخ این عاقبت اندیشی خانم ها منا کشته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


خودمونیه نامبر سه:

داخل دستشویی دانشگاه نوشته بود: لطفاً بعد از هنر نمایی ، هنر خود را محو نمایید...!!!!!!


سیاسیه:

اون آقاهه که رهبر بخاطرش نامه محرمانه داده بود به محمود....

همون آقاهه که رهبر به محمود گفته بود از معاونت برش داره....

همون آقاهه که گفته بود حضرت نوح مدیریتش بد بوده.....

همون آقاهه که توی مجلسی که بود قرآن را با رقص و آهنگ واسش آوردند.....

همون آقاهه که معتقد بود امام زمان 14 خرداد امسال ظهور میکنه......

همون آقاهه که پیش بینی کرده بود جنتی تا 2 سال دیگه فوت میکنه....

همون آقاهه که میگند رییس گروه انحرافیه.....

مییییییییگند همون آقاهه در انتخابات امسال 250 کاندید در کل کشور داره که واسه هرکدومشون علی الحساب 150 میلیون تومان داده واسه تبلیغاتشون.....

آهای آقاهه.... جورابهام که الان چند روزیه نشستم توی حلقت.... جان مادرت بگو این همه پول را از کجا آوردی؟؟؟؟؟!!!!!!

پاورقی نامه:

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟
«بال» وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مسأله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مسأله هاست

پایان امتحانات - جشنی که قول دادم.....


سلام


بالاخره امتحانات تموم شد و یه نفس راحتی کشیدم.واقعاً امتحان چیز چندش آوریه....!!!!!!

ولی خوبیش اینه که نسبتاً تونستم با موفقیت پشت سر بزارم.


قول داده بودم وقتی برگشتم یه جشن خودمونی بگیریم.

جشن امروز به دو بهانه ست:


1- سالروز به امامت رسیدن حضرت ولی عصر(عج) که به همه شما تبریک میگم.

2- جشن تولد یکسالگی تارنما


به همین راحتی این تارنما یکساله شد.مهم ترین موفقیت من توی این یکسال پیداکردن دوستان و عزیزانی مثل شماست که توی این مدت همیشه با صبوری و صمیمیت خاصی تحملم کردید و بهم دلگرمی دادید.خدا را بخاطر داشتن دوستای گلی مثل شما هموبلاگی های عزیزم شکر میکنم.


مهم تر از همه خیلی خوشحالم که این دوتا جشن همزمان شده و این را به فال نیک میگیرم.انشالله چشم همه ما به جمال نورانی مهدی قائم آل محمد(عج) منور بشه و خدا ما را از منتظارن واقعی این حضرت قرار بده.

انشالله


پاورقی نامه:


گفتم که تنش ، تو گفتیا آب حیات

گفتم که لبش ، گفت زهی قند و نبات

گویند که عاقبت بیاید روزی

بر سجده هر نماز مهدی صلوات

امتحانات شروع شد...


با اجازتون تا تاریخ 90/11/13 اینجا را آپ نمیکنم چون امتحاناتم شروع شده.


ولی این دلیل نمیشه که شما واسم کامنت نزارید و بهم سر نزنید....


هرکی بهم سر نزنه و سراغم را نگیره الهی ریزش مو بگیره....


(.... قول میدم وقتی برگشتم یه جشن جدید به یه بهانه ای که بعداً بهتون میگم بگیریم ....)


پاورقی نامه:


چیزیم نیست ، خرد و خمیرم ، فقط همین


کم مانده است بی تو بمیرم ، فقط همین


از هرچه هست و نیست گذشتم ، ولی هنوز


در عمق چشم های تو گیرم ، فقط همین

کودک درونم امتحانات را دوست نداره...


خودمونیه:

به همین سادگی این ترم تموم شد و امتحاناتش داره میاد.مثلاً الان توی فرجه مطالعه هستیم.ولی خودم هم نمیدونم اینجا چیکارمیکنم.به جای درس خوندن اومدم وبلاگ آپ میکنم.کلاً خسته نباشم...

همه ما یه کودک درون داریم.این هم تصویر کودک درون منه که به جای درس خوندن داره با اووووووووووج بیخیالی استراحت میکنه.



پاورقی نامه:

حدس می زنم شبی مرا جواب میکنی
و قصر کوچک دل مرا خراب میکنی

سر قرار عاشقی همیشه دیر کرده ای
ولی برای رفتنت عجب شتاب میکنی

من از کنار پنجره تو را نگاه میکنم
و تو به نام دیگری مرا خطاب می کنی

چه ساده در ازای یک نگاه پاک و ماندنی
هزار مرتبه مرا ز خجلت آب میکنی

به خاطر تو من همیشه با همه غریبه ام
تو کمتر از غریبه ای مرا حساب میکنی

و کاش گفته بودی از همان نگاه اولت
که بعد من دوباره دوست انتخاب می کنی

من توسط یه پشه به واقعیت رسیدم

وقتی حمیداستیلی سرمربی پرسپولیس بود همه علی دایی را تشویق میکردند.حالاکه مصطفی دنیزلی سرمربی شده همه باز علی دایی را تشویق میکنند.جالب اینجاست وقتی علی دایی سرمربی پرسپولیس بود همه بهش فحش ناموسی میدادند....!!!!

واقعاً مردم ما نمیخواند واقعیت را درک کنند.چشماشون را بسته اند.از دیشب تصمیم گرفتم واقعیت را درک کنم و واقعیت را بپذیرم که یه اتفاق جالب و تاثیرگذار واسم افتاد.

داشتم درس میخوندم که یه پشه اومد منو گزید.
افتادم دنبالش.
گوشه اتاق خـفتش کردم.
اومدم بـکشمش.
بهم گفت بابا...
راسـت می گفت. من باباش بودم .
خون من تو رگاش بود .
بغلش کردم تا صبح 2 نفره گـریه می کردیم..

پاورقی نامه:

نرفته قولم از یادم، هنوزم ساده و صافم
دارم اندازه‏ی قلبت، با اشکام، عشق می بافم

تا روزی که تو برگردی، به این در خیره می مونم
اگرچه دوری از دستم، تو دوستم داری، می دونم

هنوز خالیه جات اینجا، هنوزم من وفادارم
هنوزم توی این خونه، من از هرچی دوتا دارم

یه وقتایی دوتا بشقاب میچینم، تو میگی سیرم
یه وقتایی بدون تو، باهات مهمونی می گیرم

 

اضافه شده:

باخبرشدم پدرهمسر جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی فوت کرده.

بهشون تسلیت میگم و امیدوارم غم آخرشون باشه.

خانم دکتر الهی بمیری.......

(اولین باره که دارم صبح به این زودی مطلب می نویسم.حس خاصی داره.پیشنهاد میکنم شما هم تجربه کنید...)

دوهفته ای بود که سرما خورده بودم.سرم که داشت منفجر میشد، گلوم وحشتناک درد میکرد، گوشهام خیلی سنگین شده بود، دماغم که کلاً کیپ بود، (روم به دیوار، ببخشید) اسهال در حد تیم ملی برزیل(!!!!!)، آب ریزش بینی و آب ریزش چشم عینهو شیرفلکه آب شهرداری....

خلاصه حسابی گیرپاج کرده بودم.باهزار زجر رفتم پیش پزشک تامین اجتماعی.بعد از یک ربع معاینه و دیدن تمامی نواحی مربوط و نامربوط بدنم، یه نسخه واسم نوشته از این قرار:

قرص سرماخوردگی 10 عدد(!!!!!!)

استامینوفن معمولی 10عدد(!!!!!!!)

آموکسی سیلین 10عدد(!!!!!)

بعد بهم میگه روزی 4تا بخور!!!!!!

میگم خانم دکتر، من دارم میمیرم.با یه ورق استامینوفن که خوب نمیشم.اینا همش واسه دو روز کافیه.اگه خوب نشدم چیکار کنم.لطفاً تعداد قرص ها را بیشتر بنویسید.

میگه واسه من دستور اومده به بیمار بیشتر روحیه بدیم و قرص کم بنویسیم!!!!!!!

اون موقع فهمیدم چرا اینقدر معاینه م کرد.قصدش روحیه دادن بوده.....!!!!!!


پاورقی نامه:

همه ی عشق منی تو، غم دنیا که غمی نیست

من ازت خاطره دارم، خاطره درد کمی نیست

روبروی من عزیزم روزگار روشنی نیست

همش از حال تو میگم، حال من که گفتنی نیست

من یه عمره با خیالت لحظه لحظه در نبردم

با تو زنده بودم اما، با تو زندگی نکردم

اولین بار...


داشتم وبلاگ گردی میکردم، رفتم وبلاگ به قلم آنها که به بهشت نمیروند، پست " اولین بار... " را خوندم.دلم نیومد من هم ننویسم.


اولین باری که عاشق شدم،


اولین باری که از ته دل گریه کردم،


اولین باری که چیزی من را داغون کرد،


اولین باری که از ترس؛ صدای لرزش استخوانهایم را شنیدم،


اولین چیزی که آنچنان من را تحت تاثیر قرار داد که هنوز وقتی به فکرش میوفتم گریه میکنم:


بعدازظهر یکروز پائیزی سال 84 ، وقتی که خواب قمربنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس(ع) را دیدم.


پاورقی نامه:

ای ماه بنی هاشم؛ خورشید لقا عباس

ای نور دل حیدر؛ شمع شهدا عباس

از محنت و درد و غم؛ ما رو به تو آوردیم

دست همه ما گیر؛ از بهر خدا عباس